یا لطیف !
1 ـ بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها ، هجری و شمسی ، همه بی خورشیدند
سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است
فصلها را همه با فاصله ات سنجیدند
تو بیایی همه ساعتها و ثانیه ها
از همین روز ، همین لحظه ، همین دم عیدند
پ . ن 1 ) عیدتان مبارک ...
2_ عروس پاک قصه خط کشید به روی تمام ارزشهایی که به هم وصلمان می کرد ...
عروس پاک قصه حتما یا تسلیم خواست اطرافیانش شد یا با توجیه " یک شب هزار شب نمی شود " ....!!!
غافل از این که بعضی از شب ها دقیقا هزار شب هستند !!
شبهایی هستند که نگاه خدا و هزاران فرشته به تو و رفتار توست ... !
عروس پاک قصه یِ من ، دیشب خیلی دلم گرفت وقتی ارزشهایمان لگد مال شد... !!
دلم گرفت برای لحظه ای که برایش نقشه ها داشتم !
لحظه ای که توی لباس سفید ببینمت ، بغلت کنم ....
عروس پاک قصه ی من ، نقاب دیشبت فقط ظاهرت را زیبا کرده بود ...!!
رد نگاه چند نفر روی تنت مانده ...؟!!
عجیب بود ! به کسانی افتخار می کردی که یک شب بخاطر وقاحتشان تا صبح گریه کرده بودی ... !!
یادت هست ؟!!
دیشب تا صبح گریه کردم نه بخاطر وقاحتت ، که تو پر از وقار بودی همیشه ، بخاطر تسلیم شدنت... !!
عروس پاک قصه ی من ... لحظات شیرین و حریم خصوصی ات را دیشب با چند نفر قسمت کردی ؟!!
اصلا شمار دوربین هایی را که به تو زل زده بودند داشتی ؟!
من شمارشان را دارم ... چون تو عروس پاک قصه ی منی !!
هنوز هم هستی ... من هنوز هم باور نمی کنم ، عروس پاک من ...!!
پ . ن 2 ) من تنهایم بین این همه ، حتی یک همنفس ... تو هم که خطتت را عوض کردی ... !!!